با سلام به همراهان عزیز

در این مبحث خیلی مختصر به ترکیب بندی می پردازیم تا پیش تعریفی باشد جهت دوستانی که تازه وارد دنیای هنر شده اند و یا با این مبحث آشنایی چندنی ندارن و نیاز به یک پیش تعریف مختصر دارن تا بعد به مباحث مفصل تر بپردازیم. 

در یک تعریف ساده ترکیب بندی یا همان کومپوزیسیون عبارت است از نحوه چیدمان عناصر در یک اثر هنری. در واقع ترکیب بندی در تمام هنرها جاریست چه بخواهید و چه نخواهید، هرگاه شما شروع به گرفتن عکس یا چیدن مجسمه هایتان در یک صحنه میکنید در واقع بصورت خودآگاه یا ناخودآگاه ترکیب بندی را انجام میدهید.

باید به این نکته توجه داشت که در ثبت یک عکس یا هر اثر هنری دیگر، مهمترین عاملی که چشم بیننده یا خود بیننده را در وهله اول میخکوب عکس شما میکند ترکیب بندیست. این ارتباط اجزا تصویر با یکدیگر هست که باعث می شوند چشم بیننده در یک تصویر بماند و بلافاصله ارتباط اجزا را بفهمد و در ذهنش وارد دنیای داستان اثر هنری شما بشود. آثار قوی و ماندگار در هر شاخه هنر بلا استثنا در هر رنگ و سبکی همگی در یک چیز مشترک هستند و آن ترکیب بندیست.

بدون شک یک ترکیب بندی منسجم و مرتبط و قابل درک چشم را میخکوب و نوازش کرده و یک ترکیب بندی آشفته حس آشفتگی را ایجاد کرده و بیننده را از خود میراند. هر چند در این قاعده استثنا نیز هست و گاهی با شکستن این قاعده می توان یک اثر هنری بی نظیر خلق کرد اما باز در عین آشفتگی تصویر اگر عمیق شوید می توانید ترکیب بندی هوشمندانه ای را ببینید. 

یک ترکیب بندی خوب حاصل چیدمان دقیق و هوشمندانه عناصر در اثر هنریست که باعث می شود شما سریعا مجذوب آن اثر شده و به داستان پردازی کنید و در واقع اجازه فرار چشم شما را از کادر اثر هنری را نمیدهد. بگذارید تا یک مثال خیلی ملموس را بررسی کنیم. برای اینکه مثال بخوبی ملموس باشد از صحنه های یک فیلم بسیار آشنا کمک گرفته شده. فیلم خوب، بد، زشت. 

به این صحنه خوب نگاه کنید.

قرار دادن سوژه در وسط حلقه طناب دار و دو صلیب که یکی نیز شکسته شده و همچنین قبرهای کنده شده خالی که بصورت نامتقارن چیده شده اند و زمین سنگی که در یک سوم بالایی تصویر قرار دارد و حتی آن دیوار نیمه کاره پایین زمین سنگی همگی در عین نامتقارن بودن یک کل منسجم را میسازد و حتی اگر کسی تازه این تصویر را ببیند بلافاصله می فهمد که قرار است چه اتفاقی برای سوژه بیفتد و بعد کنجکاو میشود که آیا این اتفاق می افتد ؟ و به دیدن ادامه میدهد. اجزا نا متقارن بخوبی در کنار هم حس پریشانی و عدم آرامش سوژه را القا کرده و به شما میفهماند که سوژه چه حس و حالی دارد. این یک مثال خوب برای یک ترکیب بندی منسجم و قوی در عین عدم وجود تقارن یا نظم می باشد.

حال به این تصویر بنگرید

دو کادر مساوی تقریبا در وسط تصویر به هردو سوژه اختصاص داده شده و این چیدمان و ترکیب بندی و زاویه نگاه سوژه ها بخوبی شما را به دنبال خود میکشد تا ببینید در ورای این پنجره چه چیزی رخ داده است.

و اما آخرین تصویر

اگر خوب به این صحنه از فیلم دقت کنید.  در جاهای مختلفی از این سکانس که هر سه سوژه قرار دارند، اگر دقت کنید میبینید که عموما مثلثی که این سه نفر در راس های آن هستند هرگز دارای یک قاعده صاف نیست و از یک گوشه برروی زمین یا افق قرار دارد. مثلثی که دارای قاعده افقی نیست القا کننده حس عدم آرامش است بخصوص اگر اضلاع نامساوی نیز داشته باشد. استفاده از این ترکیب بندی بخوبی حس اظطراب و انتظار را جهت یک رویداد مهم در شما تقویت میکند و اثر بخشی داستان را بیشتر کرده است. قبرهای اطراف و شکل بیضی وار اطراف بازی گران بخوبی چشم را در مرکز نگه می دارد. این ترکیب بندی شما را در هر لحظه آماده برای یک رخداد مهم نگه میدارد.

همیشه بیاد داشته باشید که یک ترکیب بندی هدف دار و هوشمندانه و منسجم ضامن یک اثر هنری عالی خواهد بود و شالوده اصلی اثر شماست. از ترکیب بندی های شلوغ و نا منسجم پرهیز کنید و همواره سعی کنید ارتباط بین اجزا را حفظ کنید تا بتوانید بیننده را ترغیب و مجبور به توجه کنید.

با سپاس از همراهی شما